لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

آش نخورده و دهن سوخته!

دیروز برای امضای ابلاغ درسهای سال بعدم به درخواست مدیر رفتم مدرسه. مدیر ضمن تشکر از فعالیت های مجازی آموزش در دوران کرونایی برگه ی تشویقی به من داد که امضای فرماندار را داشت. متن تشویقی خطاب به معلمینی بود که در جریان رای گیری انتخابات اسفندماه مجلس فعالیت داشتند. خنده ام گرفته بود. اصلا موضوع تشویقی به من ربطی نداشت. این نمونه ی کوچکی است از صدها مدرک و امتیاز و سمت و منصب پیش کش به تمام مسئولینی که کاری انجام نداده اند!

یک درس کرونایی

مدیر مدرسه امون که زنگ زد و خواست در خصوص دروس سال بعدم حرف بزنه زیاد سخت نگرفتم. تو دلم گفتم سالی که معلوم نیست چطور بخواد شروع شه و چطور پیش بره نیازی به حرص خوردن سر گرفتن این کلاس و اون درس نداره. اگه بتونیم همین دید رو تو زندگیمون گسترش بدیم و سر مسائلی که در آینده معلوم نیست چی پیش بیاد از الان حرص نخوریم برد بزرگی کردیم.

یه پیشنهاد خوب ۱۲



نفس نفس/ روزبه نعمت االهی


+ پیشنهاد از حوای جان

مادرانه ۸۷

از تفریحات سالم موبایلی امیرعباس ساختن صفحه ی چت با سلبریتی ها و خواننده هاست. چقدر قربون صدقه ی هم رفتند سیروان خسروی و امیرعباس. فقط صدای خنده های امیرعباس وقتی سیروان میگفت دلم برات تنگه امیرخان😄


+ یه همچین خانواده ی متوهمی هستیم ما😁

همراه بی خاصیت

درگیر آدمی هستم که نه تنها انرژی خوب از رفتار و گفتارش نمیگیرم بلکه هر وقتی میبنمش کلی از انرژی خوب خودم به تحلیل میرود. چندین بار با بیان های مختلف سعی کردم از خودم دورش کنم ولی موفق نبوده ام به هر نحوی شده باز برنامه اش را بر من تحمیل میکند و به زور همراه من میشود. از من خیلی بزرگتر است ولی در عالم دوستی باز میگویم اشکال ندارد. دیگر نمیتوانم. بریده ام. راستش را بخواهید حوصله ی خودم را هم ندارم. احتمالا این بار دروغگویی را امتحان کنم. کاری که به شدت از آن نفرت دارم.




اندر حواشی کلاسهای آنلاین ۳

با دانش آموزان کلاس یازدهم تجربی ام خیلی راحتم. دوستشان دارم‌. در جریان لایک کردن پست فرزاد فرخ برای برنده شدن بلیط کنسرتش خیلی همکاری کردند. با پیجهای اهالی خانواده اشان سنگ تمام گذاشتند. از ان روز به بعد ارتباطات ما دوستانه شد تا معلم شاگردی. یک بار در جریان کلاسهای آنلاین تدریس، کار که تمام شد اسکرین یکی از مراحل بازی آمیرزا رو فرستادم که در حدس زدن آخرین کلمه اش موفق نبودم. تا عکس ارسال شد جواب را دادند و بعد گفتند خانم اینا چیه شما وقت میزارین. جواب همه اشون که تو گوگل هست. بیایید با هم pubg بزنیم😁 حالا قولش را بهشان داده ام که هم تیمی اشان شوم و بازی کنم.

ما بی غمان مست دل از دست داده ایم

بازیگر تئاتر است و از دوستان نزدیکش. یک بار همان روزها از نزدیک در پاییزان دیده بودمش. پیج عمومی اینستا را که ایجاد کردم چندین نفر از دوستانش را فالو کردم ایشان را هم. پستهایش بوی دلتنگی میداد. گویا او هم کسی را داشته است که اکنون ندارد. از دکلمه هایش، از نوشته هایش میتوانی حدس بزنی که چقدر عاشق است‌. برای اویی می نویسد که کنارش نیست. نوشته هایش مرا به عالم خودم می برد و انگار کسی از زبان من این حرفها را ثبت کرده است‌. باب گفتگو که گشوده شد از تنها اجرایی که از او دیده بودم گفتم. موسیقی کار از حضرت یار بود ولی از او پرسیدم. نامش را که گفت نوشت کم و بیش جریانتان را میدانم! 



+ پاییزان

+ عنوان پست از حافظ

عاشقانه ۷۱

نمیشود آدم 

موسیقی مورد علاقه اش 

را بشنود و تـــــوُ را 

بارها و بارها در خیالش 

بغل نکند...




زهره سجادی





+ موسیقی مورد علاقه ی شما چیست؟

مهراز ۷۰

ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺠﻢ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﯿﻢ

ﺑﺲ ﺍﺳﺖ


ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ 

ﭘﺮﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ...


وقتی به همسر گفتم میخواهیم برای تمرین قطعه ی " هوش مسخ" با محمدرضا به خانه ی دختر عمه ی استاد عیسی برویم  با مخالفت همسر مواجه شدم. چند بار توضیح دادم ولی گفت لزومی ندارد. گفتم هدف از تمرینمان جریان یک سورپرایز است ولی گفت نه. یک ساعتی که گذشت باز گفتم یعنی نرم؟! چیزی نگفت. یاد پارسال افتادم که اولین جلسه ی گروه نوازی استاد اکبرپور را رفتم و دیگر اجازه ی حضور را به من نداد. گفتم با این اوضاع من پیشرفت نمیکنم. باید بتونم تو جمع بزنم‌ و اعتماد به نفسم را بالا ببرم. گفتم و گفتم تا اینکه راضی شد. برای اولین بار با دو نفر از همکلاسی هایم ساز نواختیم و خاطره تعریف کردیم و لذت بردیم و مهمتر از همه اینکه نواختهایمان را ضبط کردیم و به زودی قرار است استاد عیسی را سورپرایز کنیم. 

مهربان همسر هم در همان چند ساعت حضور من در آنجا سه بار تماس گرفت😁

یه پیشنهاد خوب ۱۱

 


سفر با تو/ محمد فتحی
 

کاش تموم نشه سفر با تو

تا همیشه در به در با تو

گم بشم تو جاده ها هر شب

تا رسیدن سحر با تو

 

۱ ۲ ۳
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan