لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

پته دوزی

۲۷ تیر ۱۴۰۰

اولین جلسه ی آموزشی و حضوری پته دوزی


عکس پست قبل پته دوزی است.

پته دوزی از شاخه های سوزن دوزی است که با نخ پشم و روی پارچه ی پشمی که بهش شال میگن دوخته میشه‌ و هنر سنتی استان کرمان هست.

به زودی نمونه ی اولین دوخت پته ام رو میزارم ببینید😊

هنر نزد ایرانیان است و بس


کی اسم این هنر رو میدونه؟😉

با دیدن این عکس عاشق این هنر زیبا شدم و به زودی خبر خوبی رو بهتون میگم😊

سکسکه

فیلم سینمایی " سکسکه" محصول کشور هندوستان را ۳ بار از تلویزیون دیده ام و هر سه بار هم از نیمه های فیلم. ولی هر دفعه تا آخر فیلم میخکوب، تماشایش کرده ام. معلم سکسکه کن کلاس F9 برایم الگوست و در طول فیلم بارها تحسینش کردم. معلمی که اعتماد به نفس را به شاگردانش آموخت. ترسهایشان را سوار بر موشک‌ کاغذی به آسمان فرستاد. محیط آموزشی را برایشان جذاب کرد و محتوای آموزشی را با شیوه ای  متناسب با شغل و علاقه ی دانش آموزانش تدریس کرد و هر بار کلاس را در مکانی متفاوت برگزار میکرد و در نهایت موفق شد تا نگاه های مسئولین مدرسه را به سمت دانش آموزان کلاسش که سرخورده و رها شده بودند، معطوف کند. برای موفقیت لحظه به لحظه اشک ریختم...

+ یه همچین معلم بی جنبه ای ام من😁

از بهترین دیالوگهای فیلم: دانش آموز بد وجود ندارد ولی معلم بد وجود دارد.


شما این فیلم رو دیده اید؟

مهراز ۸۲

اصلا فکر نمیکردم شش ماه و نیم از کلاس تارم فاصله بگیرم. از اواخر آذر ۹۹ که کلاس غیرحضوری شد من هم تار را کنار گذاشتم. با آموزش غیرحضوری ارتباط نگرفتم. در این مدت دلم برای استاد عیسی و کلاس نادری بسیار تنگ شده بود. دختر عمه ی استاد چندین بار تماس گرفت و گفت حداقل برای دیدن استاد بیا. برنامه ام اصلا جور در نمیامد. فقط برای روز معلم با یک گلفروشی آنلاین هماهنگ کردم‌ که گلدان گلی را به دم در کلاس نادری ببرد. تا اینکه بالاخره این دوشنبه شروع مجدد دوشنبه های دوست داشتنی من شد و چقدر از دیدن استاد عیسی ذوق کردم.

ادامه ی ردیف را پی گرفتیم و گوشه ی آشور_ آوند و گوشه ی اصفهانک را در دستگاه ماهور درس داد. به خاطر گرمای هوا و کم شدن شاگردان حضوری، استاد عیسی یک هفته در میان، عصرها به کلاس نادری می آید و قرار شد یک هفته حضوری کلاس نادری بروم و هفته ی دیگرش غیرحضوری درس بگیرم. 

بزرگترین اشتباهم رها کردن کلاس و دوری از تارم بود. موقع خداحافظی استاد عیسی گفت دیگر این اشتباه را تکرار نکن😊


مادرانه ۹۹

امیرعباس یک هفته رفت سر کار چسب زدن کفش و از این هفته میره سر کار صحافی. پولی که استادش در نظر گرفته بود کم بود و امیرعباس هم که آرزوهای بزرگ داره با مشورت پدرش تغییر شغل داد به همین راحتی😉

امروز با پول یک هفته اش ما را به پیتزا و هات داگ عطاویچ مهمون کرد. آی چسبید😋

عاشقانه ۹۶




پر

راجر دالتون مردی 40 ساله است که زندگی آرامی در کنار همسر و فرزندانش دارد تا اینکه درگیر پرونده قتل همسر مادام کوترل می شود و ناگهان به سمت ماویس کوترل کشیده و عاشق او می شود.

ماویس دارای صدای فوق العاده زیبایی است و این باعث می شود تا دالتون به فکر پول برای تعلیم این صدای ارزشمند شود...

کتاب پر، نماد سبکی، لطافت، پاکی و ناپایداری است.

تمام صحنه های داستان پر از احساس، اشک و بیان عواطف است.



+ من یار مهربانم

+ شما چه کتابی میخوانید؟

آقا حامد تسلیت

آقا حامد سپهر دوست عزیز وبلاگی امان در سوگ مادر نشسته است. برای قلب داغدارشان آرامش و برای عزیز سفرکرده رحمت و مغفرت از درگاه خداوند خواستارم.

فاتحه ای برای شادی روح تمامی درگذشتگان علی الخصوص مادر گرامی آقا حامد بخوانید. 


بهار کلاس اولی

ثبت نام بهار در مدرسه ای صورت گرفت که سال 90 برای اینکه با انتقال دایم من به تهران موافقت شود مجبور شدم یک ماه و نیم در آن مدرسه در پایه سوم ابتدایی تدریس کنم. وقتی با بهار وارد مدرسه می شدم تمام خاطرات گذشته ام در خاطرم نقش بست. فرشتگانی که همان اوایل سال چنان با هم انس گرفته بودیم که موقع خداحافظی با آنها در آغوش هم اشک می ریختیم.

دنیا چقدر کوچک است. همان فرشته های سال 90 دو سال است که شاگردم هستند و حسابان و هندسه یادشان دادم. امیدوارم معلمی دلسوز سر راه بهار قرار گیرد که خاطرات خوبی برایش رقم بزند. به گفته ی یکی از دوستانم معلمی که مادر است قطعا دلسوز هم خواهد بود. شما موافقید؟

خبر خوب

ننه! پیوندت مبارک💕

+ از دوستان عزیز وبلاگی 

۱ ۲
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan