لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

عاشقانه های ۱۰۴

بوسه هایت را لای ابرها پیچیده ام
وقتی آسمان گریه کند
بوسه باران خواهم شد...

رجبی

سر امتحان عربی خرداد متوجه شد که کتابش غیب شده است. هر چه کمد و کیف و اتاقش را گشت نبود که نبود. به ناچار پی دی اف کتاب را دانلود کرد و شروع کرد به خواندن. همین چند روز پیش "رجبی" هم کلاسی اش را دیده بود متوجه شده بود که او از عمد و برای خنده کتابش را برداشته است.

+ یک عدد مریض نیازمند بستری

امام رئوف من

اولین زیارت مشهدی بود که نه قولی به امام رضا دادم، نه قولی گرفتم، نه نذری کردم و نه چیزی خواستم. حتی خداحافظی هم نکردم.

فقط نگاهش کردم و قربان صدقه اش رفتم.

لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan