لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

همراز ۳۷



دوشنبه که بیاید

هفته آرام می گیرد!

بالغ است

نه دلش به دویدن خوش است

نه به رفتن رضا می دهد...

با طمانینه می نشیند 

قهوه اش را می نوشد

فال هفته را می گیرد

روی آینه برایم یادداشت می گذارد

و می رود!

دوشنبه عاشق است

أز چشم هایش می فهمم!


از هفته ی پیش که اولین جلسه ی کلاس تار بعد عیدم بود عهد کرده ام که روزی یک ساعت حتما بنوازم و تارنوازی در الولیت اول تمام کارهایم باشد‌ خوشبختانه این یک هفته موفق به انجامش شدم و تمرین عالی پیش رفت.

 وعده ی فسنجانی که برای استاد عیسی کنار گذاشته بودم را در آشپزخانه گذاشتم و به اتاق آمدم. استاد طبق روال همیشه پرسید:

" تمرین چطور بود؟" من هم گفتم عالی! گفت یعنی خوب نبوده! گفتم نه استاد. اتفاقا عالی تمرین کردم. هر دو درس را زدم در نهایت دقت ولی نه سرعت!  باور نمیکرد. این اواخر تمریناتم افتضاح شده بود و به زحمت یک درس را تا آخر درست و حسابی تحویل میدادم. نواختم و تعریف استاد لبخند رضایتی بر لبانم نشاند. پیش به سوی نوازنده شدن


+ دوشنبه های دوست داشتنی


هزار خورشید تابان

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan