بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
دفتر اسیر فروغ را با صبای جان خواندیم. هر روز یکی امان شعری از این دفتر میخواند و ضبط میکرد. در خوانش شعرها گاهی مشکل داشتم و صبا با حوصله ی فراوانش ایراداتم را میگرفت. کانالی زده ایم با عکس فروغ عزیز و خوانده هایمان در آن ذخیره شده است برای روزهای در پیش رو که دلمان برای شعرهای دفتر اسیر فروغ تنگ شود. فروغ هر روز برایم زیباتر میشود و هر روز بیشتر دوستش دارم. به زودی شعرهای دفتر دیوار را خواهیم خواند.
چقدر این روزها عجیب است
چقدر آدمها عجیب شده اند
چه میشود که یک‌دفعه ساز مخالف میزنند و تو مات و مبهوت به صفحه ی گوشی خیره می مانی که یعنی چه شد؟!
اشکهایم گواه عملکردشان است!
+ مینا
امروز هم خواستمش و هم نخواستمش!
نوشتم دیگر برایم آدم سابق نیستی.
نوشت حس دوطرفه ای است.
دلم گرفت...
چقدر آدمیزاد عجیب است..
+ سین
بدانید و آگاه باشید آن دسته از دبیرانی که نمره به دانش آموز می دهند در نزد مدیر دارای ارج و قرب بیشتری می باشند.
دیدم که میگم😁
عسل و بصل دیشب با هم دست به یکی کرده بودند و با هم خطاب به پدرشان میگفتند:
تا یلدایی نگیریم
آروم‌نمیگیگیریم😁
+ یلداتون پیشاپیش مبارک. بچه ها را با دادن هدیه ای هر چند کوچک در شب یلدا شاد کنید. از من به شما نصیحت 😄
مگر میشود؟
مگر می شود یک دفعه ای کانال تلویزیون را عوض کنی روی شبکه ی خبر. یک دفعه ای خانم شریفی مقدم اعلام کند گزارشی کرونایی از خبرنگار واحد مرکزی خبر در شهر... و یک دفعه ای دوربین خبرنگار نمایی از پاییزان را نشان دهد.
مگر میشود؟
شد و دل رفت!
+پاییزان
فصل اولش را دیدم. ۱۳ قسمت بود. محشر است محشر😍
گروهی از سارقان خاص برای انجام بزرگترین سرقت تاریخ اسپانیا و دزدیدن دو میلیارد و چهارصد میلیون یورو دور هم جمع می‌شوند و…
نمرات میان ترم حسابان را اعلام کردم. از ۱۰ نمره بود. فرنیا نمره ی خوبی نگرفته بود، پرسید خانم ضربدر ۲ میکنید؟ گفتم بله. گفت میشه نمره ی منو ضربدر ۳ کنید😄
+یه همچین دانش آموزانی مستعدی دارم😁
