دریا کجاست/ چارتار
- دوشنبه ۱۴ بهمن ۹۸
بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
پدر و مادرم چند روزی است به سفر رفته اند و در هنگام بدرقه ی امیرعباس برای سفر مشهد در کنارمان نبودند. مادرم ناراحت بود که چرا سفر خودشان را چند روز عقب نینداخته بودند و پدرم شب قبل تماس گرفت و با امیر خداحافظی کرد و از امیر شماره ی کارتش را خواست تا توشه ی سفرش را برایش کارت به کارت کند.
اینجور مواقع ناخودآگاه یاد پیرمرد و تمام نفهمی هایش می افتم!
دیشب امیرعباس راهی مشهد شد. بدون ما و با بچه های مدرسه اشان. بسیار برای این سفر ذوق داشت. من که میدانم برای چه؟ اینکه اجازه داشت موبایلش را ببرد و کلی با دوستانش بازی رد و بدل کنند و قدرت خود را در بازی های موبایلی به رخ هم بکشند. چند روز قبل سفر اعلام کرده بودند که موبایل لمسی نباید همراه دانش آموز باشد. امیرعباس را غم عالم فرا گرفت و به هر دری زد نشد که نشد. دیشب موبایلش را برداشت تا چانه های آخر را هنگام سفر با مسئولین مدرسه بزند و موفق هم شد. شادترین دانش آموز در آن جمع فکر کنم امیرعباس بود😂😁
+ سفرش به سلامت
شمیم درگذشت🖤
بعد نوشت: یک ماه اول سال تحصیلی امسال معلمش بودم. دانش آموز یازدهم انسانی بود. معلول بود و روی ویلچر انتهای کلاس می نشست. فقط قادر به حرکت دادن سرش بود و گاهی سرش در هوا تلو تلو میخورد ولی بسیار حواسش جمع بود و درس را شفاهی خوب جواب می داد. برای هر یک از امتحاناتش یکی از همکاران برایش می نوشت و چندین بار شمیم جوابهایش را چک میکرد که چیزی از قلم نیفتاده باشد.
در دوران کودکی با ورود ویروسی به بدنش ابتدا پاهایش فلج شد و به تدریج کل بدن از حرکت ایستاد. چند هفته پیش با احساس درد شدیدی در کمر و بروز سرماخوردگی به کما رفت و شنبه درگذشت. یکی از همکاران در خصوص شمیم اینچنین نوشت:
"چهارسال شمیم میشناختم
و همکارها خاطراتشون برای من تعریف میکردند که شمیم براشون دعا کرده و حاجتشون گرفتند
یک روز به شمیم گفتم پس چرا منو دعا نمیکنی؟ باسادگی گفت امشب براتون دعا میکنم
هرروز منو میدید میگفت خانم حاجتتون گرفتید و اینقدر دعا میکنم تا حاجتتون بگیرید و بعداز هفت روز نیتم براورده شد
و فهمیدم همکاران زودتر ازمن به قلب صاف شمیم پی برده بودند😢
یک روز منشی امتحانش در درس ادبیات بودم
یک سوال را غلط پاسخ داد اما صحیحش را برایش نوشتم
درپاسخ گفت خانم میشه حرف منو بنویسید
بهش گفتم شمیم اشتباه گفتی
یک نمره ازت کم میشه
قبول نکرد و منو وادار کرد تا جواب صحیح خط بزنم و پاسخ خودش بنویسم. و گفت معلمم راضی نیست
گفتم شمیم هدف یادگیریست الان یادگرفتی من بامعلمت صحبت میکنم
گفت حق دوستام ضایع میشه
میخوام نمره را خودم بگیرم
خیلی دختر پاکی بود
انشاالله دعایش دراون دنیا همراه همگی ما باشد
الهی آمین"
+ برای شادی روحش فاتحه ای بخوانید.