کارگر خانه هم که باشد و از صبح تا ظهر برایت کار کند ناهارش واجب است. حداقل بابت وقتی که از ما میگذارد و چندین ساعت کار دریل کاری برایتان انجام میدهد ناهارش را بدهید!
+ پیرمرد
+ عروس غرغرو هم خودتونید!
- پنجشنبه ۲ مرداد ۹۹
بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
کارگر خانه هم که باشد و از صبح تا ظهر برایت کار کند ناهارش واجب است. حداقل بابت وقتی که از ما میگذارد و چندین ساعت کار دریل کاری برایتان انجام میدهد ناهارش را بدهید!
+ پیرمرد
+ عروس غرغرو هم خودتونید!
من هر چند وقت ی بار میام سراغ موضوعات وبت. امشب نوبت (پیرمرد) ؛)
رمزی شد دیگه ی قسمت هایی ؛)
خونه شون حاضر شده ؟
خدا قوت به همسر شما و خودت که صبوری می کنی
به نظرات من زیاد توجه نکن من فقط هر از گاهی برای اینکه نسبت به حرف دیگران بی تفاوت نباشم یک نظری هم میدم
مثلا: به به
عجب.
اگر ناهار بده بودند از بیرون کارگر می آوردند .از پسران کار میکشند که ناهار ندهند
گشنه موندی یعنی؟ d:
باید گفت عروس غرغرو عمته:دی
یکی نیست برای خودشون ناهار ببره
چه توقعا داری ها؟
کمی توقعاتت رو بیار پایین بانو جان
خخخخ
ولی من مادرشوهرم مریض بود یک ماه رفته بود تهران پیش دخترش برای پدرشوهرم غذا میپختم و میبردم.... با اینکه آشپزی بلده ولی چون توانایی زیاد نداره دلم نمیومد بدون غذا بمونه
پدر شوهر شما مثل مادرشوهر من
شاید اگر پدر شوهرم نبود هیچکاری برای مادرشوهرم نمیکردم...
چون واقعا دوستش ندارم... فقط دلم براش میسوزه
من خیلی خیلی تلاش کردم نفرت رو از خودم دور کنم...
تو هم همین کار رو بکن...
و این که سعی کن نبینی اش... فکر کن وجود نداره... اگر هم دیدی اش فکر کن دیوار رو دیدی...
من چند نفری رو به این صورت نگاه میکنم... خودشون هم متوجه شدن که من اونها رو نمیبینم و اونها هم وقتی من رو میبینن خیلی بی تفاوت از کنارم رد میشن...
آرامش اینگونه بیشتره... دیگه نفرت آزارت نمیده...