لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

مهربان کی بودی تو آخه

به مهربان همسر میگویم کمی زود از سر کار برگردد و مرا از دست شیطنتها و دعواها و بزن و بکوب های عسل و بصل(بهار و امیر) نجات دهد. میگوید میخواهی با بچه ها چند روزی بروی سفر؟! 🙄

:)))))))))))

خیلی باحالهههه 

دَمش گرم

میرزا🤔🤔😡😡



اوه اوه :)

خیلی به فکرمه😄

خب برید سفر حال و هواتون عوض بشه بچه ها هم حوصله شون میاد ایرادی نداره که :)

سفر با دو تا بچه ی شیطون که با هم کنار نمیان زهرماری بیش نیست😁
انتظار داشتم همسر بگوید من دو روز اینا رو نگه میدارم برو یه هوایی عوض کن.. نگو منظورش این بوده اینا رو ببر من دو روز هوایی عوض کنم😂🤣

من جای تو بودم روی هوا می پذیرفتم پیشنهادش را

اگر سفر با هواپیما بود و سفر شمال و رزرو ویلا و ... منم قبول میکردم.
وقتی قراره چهار پنج‌ساعت رانندگی کنه با این دو تا شیطون سفر کوفتت میشه

وای عالیه......ولی خب جوابت به مریم خانم هم قابل تامله۰🤣

چی عالیه دختر؟؟
پیشنهاد همسر؟؟
کجاش عالیه؟


عسل و بصل رو بذار پیشش دو روز برو خونه ی مامانت

البته اگر شال و کلاه نکنن بیان اونجا

اتفاقا منتظر بودم بگه دو روزنگهشون میدارم برو خستگی در کن🙄🙄
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan