بچه ها را در خواب بوسیدم و به راه افتادم. این هفته خیابان جمهوری به نسبت خلوت بود. کمی زود رسیدم و ماشین استاد عیسی پارک نبود. حدس زدم نرسیده باشد. زنگ زدم و گفت چهار راه ولیعصر است. ماشین را داخل کوچه بردم. خوشبختانه جا برای هر دو ماشین بود. منتظر ماندم تا استاد بیاید. تا آمدم از داخل کوچه عکس بگیرم استاد رسید(عکس بالا همان لحظه را نشان میدهد) بعد از پارک ماشینش من ماشینم را جلوی ماشین استاد پارک کردم. با استاد وارد ساختمان شدیم. چراغها و پنکه را من روشن کردم. هوای خانه بسیار گرم و دم کرده بود. استاد برای مهیای چای به اشپزخانه رفت و من هم ساز را برای نواختن خزان آماده میکردم. دو صفحه ی آخر خزان را نزده بودم. گیر داشت. فیلم اجرای استاد را هم که میدیدم حتی نمیتوانستم تقلید کنم. اصلا نمیتوانستم بفهمم علامت < زیر نت که در تفکرم اشاره به نت بعد است با خط اتصال زیر همان نت به نت قبل که باید به نت قبل با ریز اشاره میکردم چطور همزمان رخ میدهد! تا اینکه بالاخره معما حل شد و لبخند بر لبانم نقش بست. استاد عیسی گفت آن علامت زیر نت، آکسان است یعنی با تاکید زدن نت. محکم نواختن. آن چیزی که مد نظر توست اولا بالای نت مینویسند و دوما علامتش << میباشد😁 ترجیع بند خزان را که زدم همان ابتدا استاد متوقفم کرد. وای بر من یکنت را اشتباه میزدم. به جای سل، لا کرن میگرفتم. اصلا یه وضعی شده بود. کلی شرمنده شدم. به قول استاد این جلسه قلق گیری بود و قرار بر این شد خزان را با تصحیحات انجام شده کامل تحویل دهم.
فیلم ضبط شده از نواختن استاد را که مینگرم لذت میبرم. برخی قسمتها رقص سر زیبایی از استاد عیسی ثبت شده که در این مدت، هنگام تدریس درس جدید تا حال از او ندیده بودم.
+خزان قطعه ی ساخته ی استاد مشکاتیان است که بیشتر با سنتور زیبا و شنیدنی است💜
- يكشنبه ۲۹ تیر ۹۹