شاید بی وقفه بتونم ۸۰ غم و اندوه ۹۸ رو بنویسم ولی برای پیدا کردن ۸ لبخند زیبای ۹۸ از وقتی بانو شارمین به این چالش دعوتم کرده دارم جان میکنم تا یادم بیاد کی و کجا خنده بر لبانم نشسته است.
۱. پر رنگترینشان قطعا حضور در آرامگاه ظهیرالدوله بود آن هم با دوستی اهل دل و عاشق که جای جای آرامگاه را حفظ بود و نشانم داد. ۲۵ مهر ۹۸ با صبای جان وارد بهشت شدیم و جانی تازه کردیم در جوار فروغ و بهار و رهی و قمر و رفیعی و خالقی
۲. سلامتی مهربان همسر در پی شکست و انفجار آزمایش پرتابی در ماموریت کاری
۳. تبرئه شدن مهربان همسر از گرفتاری که دو سال ذهنمان را درگیر کرده بود.
۴.ثبت نام امیرعباس در مدرسه ی موردنظرمان بعد از ماهها تلاش و نامه نگاری و دوندگی
۵۰ سفر چند روزه ی شمال در دی ماه بابت تعطیلی یک هفته ای تهران برای آلودگی هوا.
۶. حضور در بارگاه ملکوتی ثامن الححج در روز تولدم.
۷. تولد زهرا دختر شهلا در ۹ امین روز از ماه قشنگ شهریور
۸. آشنایی با دوستان بامرام بیانی که بودنشان رحمت است و نعمت.
+ اغلب دوستان چالش را شرکت کرده اند. از دوستانی که هنوز دست به قلم نشده اند دعوت میکنم بنویسند از هشت لبخند زیبای نود و هشتشان😊
- جمعه ۲۲ فروردين ۹۹