برام جالبه اینجا از دلتنگی ها و نفرتها و کینه ها و غمهام مینویسم و تو اینستا از شادیها و سفرها و خوشی هام.
چقدر من متضادم🤔
- چهارشنبه ۲۳ بهمن ۹۸
بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
برام جالبه اینجا از دلتنگی ها و نفرتها و کینه ها و غمهام مینویسم و تو اینستا از شادیها و سفرها و خوشی هام.
چقدر من متضادم🤔
این قضیه برای خیلی های دیگه هم صادقه و فکر میکنم ربطی به متضاد بودن نداره.احساس میکنم کارکرد وبلاگ و اینستا اینطوریه که مردم تو وبلاگ غر میزنن و از کینه ها و غمهاشون میگن و کارکرد اینستا هم اونجوری...
به خاطر همین میگن که زندگی هیچ کس به تیرگی نوشته های وبلاگش و به شادی و خوشبختی عکسهای اینستاگرامش نیست.
آره واقعا من هم خودم همین حس رو نسبت به وبلاگم دارم.آدمها تو وبلاگهاشون بیشتر خود واقعیشون هستن.فضای اینستا رو دوست ندارم.تبدیل شده به فضایی برای شو آف و چشم و هم چشمی و فرو کردن خوشبختی و شادی(و لو کاذب) تو چشم دیگران.البته جذابیت ها و زیبایی های خاص خودش رو هم داره.
تضاد نیست عزیزم. منم همینجورم. و فکر می کنم همه اینجورن. فضای اینستا اجازه نمی ده آدم خودش باشه. و اینکه کل فامیل و دوست و آشنا و حتی استادهای دوران دانشگاه پیج آدم رو می بینن ناخواسته آدم مجبور می شه از مسائل شخصی ننویسه و خودسانسوری کنه.