سر کلاس ۱۲ تجربی بودم و مشغول درس دادن که معاون وارد کلاس شد و از من اجازه خواست چند دقیقه زمان کلاس را به او اختصاص دهم تا با دیدن ناخن بچه ها نمره ی انضباط بچه ها را بدهد! دانش آموزان غافلگیر شدند و هیچ راه فراری نداشتند. برخی علاوه بر ناخن بلند داشتن، لاک جیغ هم زده بودند. 😁
معاون ردیف کنار دیوار را چک کرد. در این بین زهرا از دانش آموزان خوب کلاس برای اینکه معاون گیر به ناخنهای بلندش ندهد با ایما و اشاره از من اجازه خواست تا از کلاس خارج شود. صلاح ندیدم و سرم را آرام به نشانه ی نه بالا بردم. زهرا سریع از ردیف وسط خود را به ردیف کنار دیوار رساند و در نیمکت اول کنار دوستش نشست و گرم مطالعه شد😉 دل در دلم نبود. اگر معاون میفهمید قطعا برای من بد میشد. من هم مانند زهرا عمل کردم و خودکار به دست سرم را با کتاب ریاضی ام گرم کردم که وانمود کنم متوجه ی تغییرمکان زهرا نشده ام😑
خوشبختانه بخیر گذشت و زهرا بسیار تشکر کرد و قول داد دعایم کند😎
+ امان از دانش آموزان امروزی😄
- پنجشنبه ۱۷ بهمن ۹۸