لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

تولد برفی

صبح که برف را دیدم هم خوشحال شدم و هم ناراحت.

 تولد بهار بود و از چندین روز پیش قرار بر این شده بود که مراسم تولد را در مهدکودک بگیریم. کیک پونی سفارش داده شده بود و مایحتاج پذیرایی از بچه ها ی مهد خریداری شده بود‌. همه ی مدارس تهران تعطیل شد. هر چند که امیرعباس تعطیلی بین امتحانی اش بود و فرقی به حالش نکرد.‌ من هم قرار بود بعد مراقبت مدرسه به قنادی بروم و کیک بهار را تحویل بگیرم و به مهد برسانم که برف همه چیز را به هم زد. نمیتوانستم مراسم تولد را کنسل کنم چون کیک تولد آماده بود و از طرفی بهار برای رسیدن این روز لحظه شماری کرده بود. با سلام و صلوات و با احتیاط کامل مراسم با موفقیت به انجام رسید😊

این اولین بار نیست که برف برنامه های مرا هدف قرار می دهد.‌ سه سال پیش مهمانی به مناسبت خرید خانه ترتیب داده بودم و برف دقیقا همان روز مانع برگزاریش شد و دو سال پیش هم بلیط تئاتر قیطریه را سوزاند.‌ یعنی اگر قصد کنم کاری را به طور جدی انجام دهم اولین کسی که میشنود آسمان برفی است😁

+ تا باشد از این نعمتها😉

قشنگ ضد حال میزنه... تا باشه از این ضد حال ها

اره.. تا باشه از ایناها😎

شما لطفا زیاد از این قصد ها کنید :دی

در پذیرش پیشنهاد از سوی دوستان اماده ام. اگر برف خواستید قصدش با من😉😁

برای من باران دقیقا همینطوره (البته ما اینجا کلا چیزی به نام برف نداریم و ندیدیم)

یعنی اگه بخوام اتفاقاتی که بخاطر باران برام رخ داده رو بشمرم تعجب میکنید!

ای کاش مینوشتی یک موردش را

عزیزم. خدا رو شکر که تولد به سلامتی برگزار شد. مبارک باشه تولد بهار جونی

آره خیلی نگران بودم. 
ممنون بابت تبریک خاله صبا😚

هروقت برف خواستیم به شما خبر بدیم پس 😂😂

حتما.. سفارشات پذیرفته میشود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan