بیت آخر/ محسن یگانه
این ترانه ی محسن تا مدتها آهنگ وب بلاگفام بود . یادش بخیر.. باستاره ها...
- دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸
بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
بیت آخر/ محسن یگانه
این ترانه ی محسن تا مدتها آهنگ وب بلاگفام بود . یادش بخیر.. باستاره ها...
سلام.موفق باشید
سلام ، روزتون بخیر
خواستم براتون نظر بزارم خستگیتون بره چون واقعا مفید بود برام !!
با اجازتون اینجارو تو واتس اپ برای دوستم فرستادم
...💖
سلام و
درود برشما 😍💜😍
سلام
قشنگ بود :)
محسن یگانه دوست داشتم ولی افت کرد محو شد کلا
🌷
سلام😍😍😘
خیلی قشنگ بود ممنون😘❤
آره خیلیاشون محو شدن چند تاشون ولی همچنان ثبات دارن .
حامد همایون راستش گوش ندادم فقط اسمشو شنیدم
واقعا ؟ 😓چقدر کارشون مسخره بوده که ممنوع التصویرش کردن .
هایده خواننده بزرگی بوده
سلام بر بانو لبخند خودمون!
چطورید بانو؟...
باز میبینم بی من خوش میگذره بهتون!(البته شما استثناء هستین!)...اصن از وقتی من رفتم همه اونایی که مشکل داشتن مشکلشون حل شده...همه اونایی ام که مشکل نداشتن مشکل دار شدن!...
نتیجه گیری معقولانه! :
حل مشکلاتِ مشکل دارهای قدیم از اثرات وجود من در برهه ای از زندگیشون بوده...و ایجاد مشکل در زندگی مشکل دارهای جدید از اثرات فقدان من و دوری از وجود شخص شخیص بنده هست!
(این رگ خود خفن بینی من انگار قصد خوابیدن نداره!)
کامنتتونو تو بلاگ محیا بانو دیدم...
عارضم به خدمتتون که :
منظور من از اون کامنت این بود که(نه خود متن که کنترل احساساتتون و دلتون در راستای زندگیتون درکِ شما رو برام دشوار میکرد...من تو درک نوشته هاتون مشکلی نداشتم.تو درک بزرگی دلتون گیر کردم!...و نمیدونم با همچین آدم بزرگی چطور باید رفتار کرد! )...
به زبون خودمون (چه کنم که ته تهش باز همون ادی پرروی همیشگی ام!) خیلی دل گنده هستین و هرکی جای شما بود از غم و غصه و ناراحتی سگ در سگ میترکید!
اصن قصد ناراحت کردنتونو نداشتم و انگار کلمه هایی که تو کامنت محیا انتخاب کرده بودم منظورمو درست انتقال ندادن...خلاصه که به بزرگواری خودتون ببخشید اگه موجب ناراحتیتون شدم...
موفق باشید بانو!
چاکر شما:ادی!
:)
:)
خدا رو شکر...فک کردم دلگیر شدین!
خب چون شما اونجا بودین ...منم که تنبل !...یک تیر و 7-8 نشان!گفتم تا شما هستین گپ و گفتی داشته باشم!...
غیبتم که بخاطر مدارسه...دست گذاشته رو اوقات تفریح و تفننم!
والا من چیزی نمیدونم...اینکه تو دل شما چی میگذره به این بستگی داره که تو ذهنتون چی میگذره...اینکه توذهنتون چی میگذره به این بستگی داره که روزتون چطوری میگذره...و روزتونم به کاراتون بستگی داره...کاراتون به آدمای اطرافتون.و...خلاصه به خیلی چیزا بستگی داره...
برای پی بردن به اینکه تو دلتون چی میگذره من فقط باید شما باشم که بفهمم وگرنه اگه در تمام مدت هم باهاتون باشم ولی یه پلک زدنو از شما پیروی نکنم...هیچی از اینکه تودلتون میگذره نمیفهمم...(شاید متوجه نباشم که چی تو جمله گفتم ولی مهم نیت قلبیمه که پاکه!)
(ایشاالله خدا منم شفا میده...اوه اوه!چه پرحرفی ای!...فک کنم دوری از تابستون اینجوری منو عقده ای کرده!)
فعلن من برم به دروس گرامی برسم ... عین بچه میمونن...(شایدم شبیه بچه میمون هستن!...جمله ایهام داشت!)توجه نکنم میزنن نابودم میکنن!...
خدانگهدارتون بانو...موفق باشین!
:)