لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

خندان شو ۲

خانمی وارد داروخانه شد و با آرامش خاصی به دکتر داروساز گفت که به سیانور احتیاج دارد!

داروساز پرسید سیانور را برای چی میخوای؟ خانمه توضیح داد که لازم است شوهرش را مسموم کند!!!

 

چشم های دکتر داروساز چهار تا میشه و میگه خدا رحم کنه! خانم من نمی تونم به شما سیانور بدم که با اون شوهرتون رو بکشید! این کار برخلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد... هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این امکان نداره.

نه خانم! نه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید. حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.


وقتی حرف دکتر به اینجا رسید، خانمه دستش رو برد داخل کیفش و از داخل اون یه عکس درآورد... عکسی که در اون شوهرش و زن دکتر داروساز باهم توی یک رستوران در حال شام خوردن بودند.

داروساز یه نگاهی به عکس کرد و گفت: چرا همون اول به من نگفتین که نسخه دارین؟😅😅

😂😂😂

🤣🤣🤣

راه بهتر از سیانور هم وجود داشت. ولی خوب جایز نیست بگم. منشوریه D:

ای بابا.. بگین دستمون پر باشه🤣

😃😃

😊😊😊
دوشنبه ۲۹ مهر ۹۸ , ۱۴:۳۱ شارمین امیریان

سلام.

اون راه بهتری که  مد نظر میرزا هست رو احتمالا بعد از استفاده از سیانور میرن!😉

سلام استاد
من دوزاریم خیلی کجه.. 😃
بازم راهشو نفهمیدم

😂😂 

خخخخ😂😂😂

خیلی باحال بود .. کلی خندیدم 

همیشه لبت خندون

خخخخخخخخخخ

🤣🤣🤣

اوه اوه:))))

خخخخ😍😍😍
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan