لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

مادرانه ۷۹

دوست پدر سالهای پیش یک جفت کتانی آدیداس اصل از سوئد برای امیرعباس پست کرده بود. به پای امیرعباس کوچک شد و این کتانی سفید خوشگل ماند برای بهاری که آن زمان دنیا نیامده بود. دیروز بهار برای اولین بار این کتانی را پوشید. بسیار خوشگل شده بود. از قضا دیروز اردوی سرزمین عجایب هم داشتند. ظهر که رفتم بهار را از مهد بگیرم مربی اش میگفت بهار موقع برگشت از اردو بندهای کتانی اش رو به هم گره زده بود، آن هم گره ی کور و تا مدتها مشغول بازکردن گره ها بودیم😂😁

آخییی عزیزم:))

خدا حفظشون کنه

مرسی گلشید جان😊
امروز دیگه نپوشوندم😉😁

آخیییی عزییییزم😍😍😍

بهارو ببوسیدش😍

خدا حفظشون کنه :)

عزیزی..
ممنون خاله محیای مهربون😍
این 😘 از جانب بهار 

عاشق این کارای بچه هام

عزیزم😊
شما هم بنویس از شیرین اری های زهرا خانم😚

جون میده واسه یه بغل محکم همچین که نفسش بند بیاد و صدای قرچ قوروچ استخوناشو بنشوی :)

نگوووو غزل
گناه داره😎😅

ای جانم. بهار شیرین و نازنین

خاله ی مهربونم😍
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan