تازه واردم در بیان ولی نه در وب نویسی. از سال ۸۷ شروع کردم با وبی در بلاگفا و در عرصه ی ریاضی که رخدادهای مدرسه امان را ثبت میکردیم با جمعی از همکاران. در کنارش وب شخصی ام را به راه انداختم تا سال ۹۴ که سرور بلاگفا دچار مشکل شد و پستهای چند ساله ام را گرفت و پس نداد با حالتی قهر به بلاگ اسکای مهاجرت کردم و ۴ سالی هم در بلاگ اسکای قلم زدم. از همه چیز. مادرانه هایم که شیطنتهای وروجکهایم را روایت میکرد. داستان پاییزان که راوی عشق نافرجام بود. داستان رها که رها نمیشدم و رهایم نمیکرد. داستان پیرمرد و دلمردگی هایم. مهراز و همراز و کرشمه که نوای دلنشینشان همراهم بود. همه را نگاشتم و ثبت کردم.
در این فضای ترسناک مجازی دوستانی یافتم باصفا و صمیمی که عاشقانه دوستشان دارم و همیشه کنارم بوده اند تا به امروز. برخی را از نزدیک دیده ام. بعضی را تلفنی حرف زده ام. عده ای را در اینستاگرام دنبال میکنم و با همه اشان در تلگرام درارتباطم.
اسامی اشان را ذکر میکنم و امیدوارم کسی از قلم نیفتد....
ادامه مطلب را بخوانید
صبا و همسرش جناب شفیعی که از هنرمندان موسیقی و شعر و شاعری اند و رفت و آمدهایمان خانوادگی است.
مهسای جان دوست دوران دبیرستانم که از طریق وب همدیگر را یافتیم
آقا رضای ادیب که ارادتم به ایشان بسیار است.
دکتر کریمی داروساز که در شمال مهمان منزلشان بودیم و شبی نیز ما میزبانشان
آقای معاون وزیر که روزی در همین صفحات مجازی مقاله هایش را میخواندیم و از نزدیک با خود و خانواده اش ملاقات داشته ایم.
دکتر محمد که جوانی است بسیار متین و محترم و دوست داشتنی. اهل دل و کتاب و گیاه
میثم و مینا که پارسال مهمان خانه امان بودند از تبریز
مریم مهربان که هر دوشنبه با هم در کلاسهای استاد عیسی می نوازیم و دوشنبه ای زیبا خلق می کنیم
فروغ که چهره دوست داشتنیو صدای زیبایش همچنان در ذهنم نقش بسته است.
بهامین با انرژی و زیبارویم با فندق و پسته اش
باران خطه ی شمال و عکسهای ناب طبیعتش و اجازه خانم گفتنهایش
غزل عشق و عاشق و شوخ که همچنان به من گیر می دهد
مصطفی نادری همکار گرامی و ادیب و با محبت که داستان جذاب سوری ایشان را در وب منتشر کردم.
دلارام و حنا جانش
امیرخان باحوصله و پستهای آموزشی متعددش
خاندایی و پستهای باحالش که فقط میخندیم و میخندیم
جناب بابایی همکار عزیز و هیراد خانش و دلنوشته های هنری و زیبایش
بانو رها که همیشه دلسوزانه مرا نصیحت میکند.
نرگس خوش صدایم که دوبلور برنامه های کودک است
دکتر هاله بامرام که از زمان دانش آموزی اش خواننده ی وبم بود.
سینا پسر جنوبی و خونگرمم که نوروز چند سال پیش مهمانشان بودیم و سنگ تمام گذاشت.
اکرم بانوی مشهدی که هر بار مشهد مشرف میشویم به دیدارمان می آید.
مرتضای مهربان که همیشه در بحثهای سیاسی دعوایمان میشود
هادی قاری قرآن که هر چه تلاش کردم زنش دهم نشد که نشد
حامد مهندس و اصفهانی که این روزها نفر برتر کنکور تربیت میکند.
بهار و نجواهای عاشقانه ی رمضانش و فلسفه و عشق الهی
حمید دل نازک و مهندس و داستان نویس قهار
مهندس امیر که اپلیکیشن های علمی و تفریحی اش در بازار غوغا میکند
شهلا دانش آموز سالهای گذشته ام که زمانی می نگاشت و همچنان همدیگر را دوست میداریم.
کاوش عزیز که از دبیران نمونه ی تبریز است و همسر گرامیش پروفسور ریاضیات ایران.
استاد ظهرابی رییس هیات کاراته که دلسوز ورزش است و عاشق شعر و بسیار محترم.
- سه شنبه ۲۲ مرداد ۹۸