لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

عاشقانه ۶



خودم را قانع می‌کنم 

که شاید نمی‌خواند

که شاید به گوشش نمی‌رسد

که شاید مردم شهر 

خبر دارش نمی‌کنند

از حجم دلتنگی ام...

مگر می‌شود 

یک نفر جان دادنت را ببیند.

بداند

مخاطبِ تمام شعرهایش هستی...

و سراغت را نگیرد؟!

پس چرا خبر نمیگیره ؟
از من میپرسی!!
شاید این غرور و شاید دوری باشه که هر دوی شما رونزاره با هم روبه رو شید و تلاش هر دوی شما بی فایده باشه....
داستان ما با همه ی داستانهای عاشقانه فرق داره
....❤
سلام
منزل نو مبارکککک❤❤❤
ممنون بابت حضور و
دعوت تون❤ان شاءالله سر فرصت مجددن مزاحم تون میشم❤
سلام بارانم.
خوش اومدی خواهر جان.
مراحمین. 
اینجا بیشتر بیا 😚
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan