لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

همراز ۳۸


امروز هدیه ی روز معلم را  به استاد عیسی دادم. یک "کالانکوآ" ی نارنجی خوشگل و دوست داشتنی. استاد عیسی علاقمند گل و گیاه است و خوشحالم که  از این انتخابم خوشش آمده بود. استاد نیز آلبومش با نام " ردیف نو"  را به من هدیه کرد. چه هدیه ی ارزشمندی.  وقتهایی که برای کلاس آماده نباشم حضور در کلاس به تکرار درس گذشته و صحبت کردن با استاد میگذرد. پای صحبتهای استاد عیسی که مینشینم پر از حس خوب میشوم. حرفهایش قابل تامل است  و از ذهنی درگیر و پویا نشات میگیرد. فلسفه هایش را دوست دارم و کمتر کسی را تا این مرحله از آگاهی و اطلاعات و هنر دیده ام. امروز برایم غزلی از سایه را خواند. میگفت چند روزیست درگیر این غزل است. بیتهای محشرش را با لفظ "این بیت دیوانه کننده است" برایم دوبار با طمانینه خاصی میخواند و لذتی که از آن میبرد نیز مرا مشتاقتر به شنیدن میکرد. استاد میگفت در این بدحالی زمانه امان چیزهایی هر چند کوچک هستند که حالمان را خوب میکند.‌ مثل خواندن همین غزل از سایه...



وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی 

تا با تو بگویم غم شب های جدایی


بزم تو مرا می طلبد، آمدم ای جان 

من عودم و از سوختنم نیست رهایی


تا در قفس بال و پر خویش اسیرست 

بیگانه ی پرواز بود مرغ هوایی


با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست 

تا خود به کنارت چه کند؟ چنگ نوایی


ای وای برآن گوش که بس نغمه ی این نای

بشنید و نشد آگه از اندیشه ی نایی


افسوس بر آن چشم که با پرتو صدشمع

در آینه ات دید و ندانست کجایی


آواز بلندی تو و کس نشنودت باز 

بیرونی ازین پرده ی تنگ شنوایی


در آینه بندان پریخانه ی چشمم

بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی

 

بینی که دری از تو به روی توگشایند 

هر در که براین خانه ی آیینه گشایی


چون سایه مرا تنگ درآغوش گرفته ست

خوش باد مرا صحبت این یار سرایی


هوشنگ_ابتهاج


+ حال دلتون خوب 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan