لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

خدمت به زوار حسین

چند روز پیش پیام داد عازم سفرم حلالم میکنی؟ گفتم نه!

خیلی تلاش کرد تا دلخوری ام را رفع کند. دیدم اذیت کردن زائر حسین (ع) جایز نیست. حلالش کردم. لب مرز است همچنان. ویزا ندارد و چهار بار بازدداشت شده است  و به گفته ی خودش کارت دانشجویی اش نجاتش داده است! چهاربار به مهران برگردانده شده و باز به پاسگاه مرزی برگشته است. امید به عبور دارد. میگفت:


" تلفن مون تو عراق راه افتاد سیستم طراحی کردیم عراق به ایران تلفن رایگان داره دادم بچه ها سیستم رو بردن راه انداختن با اینترنت وصل میشه ایران از سمت ایران تلفن داخلی می زنه اسکایپ و امثالهم سالیان درازه این سیستم دارند ولی این خدمت تو خاک عراق تقریبا منحصر بفرده"


دعا کنید برایش تا کارش درست شود ...


+ سنجاق شود به پست رها

همراز ۲۴




اینکه دلتنگ "تو" ام 

اقرار می خواهد مگر ؟؟ 


مهدی_مظاهری



بعد از سه ماه دوری از ساز ، حضور در کلاس استاد عیسی، جان تازه ای به من داد و لحظه لحظه اش را با تمام وجود حس کردم و دوست داشتم‌. آخرین درسی که گرفته بودم تصنیف " موسم گل "بود و شب قبل از رفتن به کلاس شروع به نواختن کردم. صدای ساز دلنشین نبود و مضراب لابلای  انگشتان دستانم جای نمی گرفت و جای  پرده های ساز را گم کرده بودم. آشفته بودم و نگران و دلم برای آن یک سالی که با جدیت کار کرده بودم سوخت. 

به شدت دلتنگ کلاس و استاد بودم و دیدار استاد تا حدودی نگرانی ها را برطرف کرد. با حوصله ی وصف ناشدنی دروس مهم گذشته را مجدد برایم نواخت و خاطر نشان کرد که آن آمادگی گذشته برخواهد گشت. 


+دوشنبه های دوست داشتنی


عکس نوشت: گوشه ای از نمای کلاس



تبریک تولد

امروز سالروز تولدش است. دوست نداشتم این روز یادم بماند ولی از دیشب انگار کسی و یا چیزی مدام در گوشم نامش را می خواند. به یاد بی احترامی چند روز پیشش که می افتم به خودم شک می کنم که چرا فراموش نمیشود؟!  ساده تبریک گفتمش و ساده تشکر کرد!

+ سنجاق شود به پست رها

سرانجام

و خداوند خوب میتواند حساب کسی را که بی ملاحظه و مخل آرامش است کف دستش بگذارد!  خوشحالم که با سیستمی که خودش بازی را شروع کرده بود اعتبارش زیر سوال رفت! 


+ سنجاق شود به پست رها

بی احترامی

حیوان جواب سلام بلاک نیست"  

من به این شیوه حرف زدن دوست داشتن نمیگویم!

ابراز محبت هم ابراز محبتهای قدیم!



+ سنجاق شود به پست رها

همراز ۲۳


امشب دلم در عمارت روبرو است... استاد عیسی کنسرت " شب و روز " را برگزار می کند و من همچنان درگیر بازسازی خانه. حدود یک ماهی است که دست به ساز نبرده ام و کلاس استاد عیسی را هم نرفته ام‌ ! 

دلم عجیب برای نوای همراز، خیابان جمهوری، کافه نادری و استاد عیسی تنگ شده است.

تعبیر یک رویا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همراز ۲۲


کتاب دوم‌ استاد عیسی هم به پایان رسید. میزانهای ترکیبی محور اصلی کتاب بود‌ و قطعات زیبایی نظیر موسم گل و شهر آشوبها و چهارمضرابها را نیز در این میان نواختیم که همگی دارای تکنیکهایی چون دراب و تریل و کنده کاری و تک ریز بودند. هر چند که در ایام مدرسه و امتحانات چندان فرصت تمرین نداشتم ولی در کل از روند کتاب و کلاس راضیم. 

کتاب سوم به میزانهای لنگ می پردازد. جالب است بدانید در این میزانها بر خلاف میزانهای ساده و ترکیبی فاصله ی کشش ضربها مساوی نیست و هنگام پا زدن باید خیلی حواست جمع باشد که میزان کششها مساوی نباشد..


در محضر استاد عرض داشتم که مواقعی که قرار است منظم پا بزنم ، درست از آب در نمیاید و نامنظم می شود و حال که قرار است نامنظم پا بزنم همه ی کششها منظم و مرتب میشود ! داستان داریماااا


استاد عیسی این جلسه اطلاعات بسیار خوبی راجع به دستگاهها و فو اصل موسیقی و دانگ ها و نتهای شاهد و ایست در اختیارم گذاشت باشد که قدر بدانم و در خاطر بسپارم


عکس نوشت: کافه نادری تعطیل در ماه مبارک رمضان. دانه های روی زمین نشان از محبت ساکنان این محله دارد. 



+ حالمان عجیب خوب است.




همراز ۲۱

دو هفته ای است که کلاس تار نرفتم‌ . دو هفته ای است که دست به ساز نزدم. از دست خودم عصبانیم به شدت. این مدت خیلی درگیر بودم. فشار کاری اواخر اردیبهشت برای اتمام درسها به همراه طرح و تایپ سوالات پایان ترم و امتحانات امیرعباس  همگی بهانه ای شدند تا همراز تنها بماند. 

دلم عجیب برای کافه نادری و خیابان جمهوری و استاد عیسی  تنگ است.

همراز ۲۰


دوشنبه ی بارانی

خیابان جمهوری

ده و نیم صبح

نان تازه ی کنجدی

صرافیهای تعطیل

پیاده روی خیس

کافه نادری عشق

 تار و ساز و نوا...



شهرآشوبهای ۱ و ۲ و ۳ را در میزانهای ۶/۸درس گرفتم که پر است از تکنیک تکیه و دراب. استاد جلسه ی قبلش دو نمونه  از تکنیک کنده کاری را آموزش داد که در حین تمرین بدلیل کشیدن و کندن سیمها پوست انگشت سوم دست چپم متورم شد و بسیار دردناک طوریکه ادامه ی تمرین ممکن نبود. استاد عیسی اشاره کرد که کنده کاری باید تمرین روزانه باشد تا پوست انگشتان مقاوم شوند.

درسهای این جلسه زیاد و زیبا هستند. استاد گفت" ببینم این هفته میتونی بترکونی؟!"



+ میریم که بترکونیم

+ عکس را خودم از پنجره ی خانه ی استاد گرفتم. حیاط کافه نادری عشق است زیر باران بهاری... به آن دو پرنده ی عاشق بالای تصویر هم نگاه کنید


لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan