لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

تکنوازی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

همراز ۱۳


کتاب اول " تار و سه تار" تمام شد به همین سادگی به همین خوشمزگی

 در این کتاب با میزانهای ساده آشنا شدیم و  چندین فیگور ریتمیک را در قطعات زیبایی کار کردیم. 

اول شهریور که کتاب اول را نزد استاد عیسی شروع کردم مهلت شش ماهه تعیین کرد ولی سه ماه و نیمه تمامش کردیم. بسیار  بابت این جریان خرسندم. هفته ی بعد در کلاس شیرینی خوران داریم.  استاد عیسی رسوم اینچنینی را دوست دارد. 

+ خط روی جلد اثر خود استاد است

بغض

از عصر امروز بغضی سنگین گلویم را میفشارد و مترصد زمانیست که بترکد و اشکهایم جاری شوند و تا این لحظه  خودم را به زحمت کنترل کرده ام که دیده ام  بارانی  نشود. 

سکوتی عذاب آور و آزاردهنده بر من سایه افکنده است.

نوشتن همان یک  کلمه  آواری شد بر سرم که  جز زل زدن به صفحه ی گوشی،  از پس کار دیگری برنیامدم.

قلبی که شکست،  شکست! 


+ تهمت نزنیم!

+ سنجاق شود به پست رها

ناسزا

هر چه خواستم نگویم نشد. به ناگاه هر چه به ذهنم آمد برایش ناسزا نوشتم.  در جواب فقط خندید. قطعا مرا خوب می شناخت و می دانست ناسزاگویی هم نشانی از  علاقه دارد!

+ سنجاق شود به پست رها

همراز ۱۲


اینستاگرام را که باز میکنم صفحات موسیقی یک به یک  ردیف میشوند و هر کدامشان در به اشتراک گذاشتن  اجرایی تازه از هنرمندانی تازه تر تلاش دارند. این اتفاقات همه خوب است. چهره های جوان به میدان می آیند و انگیزه اشان برای نمایش بهتر، بیشتر می شود و افراد علاقمند هم با دیدن این اجراها دوست دارند روزی به آن مهارت برسند که بتوانند اجرایی به یادگار ثبت کنند. در موفقیت نوازنده ی اصلی، حضور یک یار  همیشگی و همراه بسیار موثر است و این نکته ای است که در تمام اجراهای به اشتراک گذاشته شده دیده می شود.  

+ به شدت به یک یار مهربان،  ترجیحا خانم و مسلط به یک ساز کوبه ای  ترجیحا تنبک و دارای روابط عمومی بالا نیازمندم! 


+ عکس تزیینی است، منحرف نشوید

بهانه

خوابم را دیده بود و همان بهانه ای شد برای یک سلام و احوالپرسی معمولی!

+ سنجاق شود به پست رها

لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan