بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
تا پیرمرد امر میکند بیا فرقی برایش ندارد که روزه توانی برایش نگذاشته و تا افطار هم دو ساعت بیشتر نمانده . حدود ۲۰ کیلومتر رانندگی میکند و دست به سینه به خدمت پیرمرد میرسد و موقع افطار برمیگردد میگویم اگر افطار می ماندی بیشتر خوشحال میشدند!! دلش نمیاید خانه ی پیرمرد چیزی بخورد و این حرص مرا در می آورد.
+ بدجنس هم خودتونید
لبخند ماهی ها! مهراز
مهراز! لبخند ماهی ها
ساز همکلاسی ام محمدرضا رو خریدم و مهسای جان هم نام مهراز(با کسر میم) به معنای راز بزرگ را برایش برگزید. سازنده ی ساز جناب آقای نوغان دوست است و دو سال پیش ساخته شده است و در این مدت محمدرضا با مهراز چندین کنسرت را همراهی کرده است. گوشی هایش با گوشی های سازهای دیگر متفاوت است و دنده ای است (نامش را نمیدانم) و قیمت همان شش گوشی حدود یک و نیم میلیون است. هنوز تصمیم جدی در نگه داشتن گوشی ها ندارم چون دسته ی ساز کمی سنگین تر شده است ولی برای کوک کردن محشر است محشر. امیدوارم نواهای دل نشینی از آن شنیده شود.
+ دوشنبه های دوست داشتنی
دستگاه راست پنجگاه را تازه شروع کرده ایم. دستگاهی عجیب و غریب به نظر من. کوک تار دو فا دو است و مشکل من روی همان فا است . تا کنون کوک جفت سیم دوم روی سل بود و در این دستگاه به ناگاه تغییر از سل به فا داریم و همین موجب تغییر جای پرده ها هم میشود. من که پرده های جفت سیم دوم در ذهنم نقش بسته است برای یافتن جای نت ها در کوک جدید باید اندکی تامل کنم تا به نتیجه برسم. کمی اذیت کننده بود ورود به این دستگاه. امیدوارم تا انتها بتوانم با آن کنار بیایم.
استاد عیسی پیشنهادهای شنیداری خوبی برای درک بهتر این دستگاه داد.
*کنسرت جشن هنر شیراز استاد شجریان سال ۵۴ با نوازندگی لطفی و فرهنگ فر که برای اولین بار کنسرت راست پنجگاه اجرا کردند.
*آلبوم قافله سالار لطفی که یک سوی نوار راست پنجگاه با تار و سوی دیگر، نوا با سه تار است.
*تصنیف سمن بویان ساخته ی کیهان کلهر در کنسرت همنوا با بم استاد شجریان
*آلبوم ساز نو آواز نو حمید متبسم و شهرام ناظری
* آلبوم چشمه نوش استاد شجریان
+ عکس نوشت: از اینستای استاد آزاد میرزاپور
+ دوشنبه های دوست داشتنی
استاد عیسی گفته بود کار لذت بخشی است. تا به امروز دست به کار نشده بودم. یادم است سیم سازم که پاره می شد یا باید میبردم مغازه ی سازفروشی برایم سیم را جایگزین کند یا منتظر بمانم تا جلسه ی بعدی کلاسم تا استاد این کار را انجام دهد و بدتر از همه اینکه از تمرین هم باز میماندم. یک بار استاد عیسی در کلاس سیم تارش پاره شد و نحوه ی تعویض را برایم شرح داد و برای بهتر تابیدن سیم ، پیشنهاد داد سیم تاب بخرم. چند ماه پیش که به بهارستان رفته بودم تا استند تار بگیرم سیم تاب هم خریدم. امروز اولین روز استفاده از این وسیله بود. سیم دوم پاره شد و با کمی استرس مشغول تعویض سیم شدم. بسیار کار لذت بخشی بود و بعد هم کوک ساز و نواختن چهارمضراب راست پنجگاه.
+ عکس نوشت: سیم تاب
امروز هدیه ی روز معلم را به استاد عیسی دادم. یک "کالانکوآ" ی نارنجی خوشگل و دوست داشتنی. استاد عیسی علاقمند گل و گیاه است و خوشحالم که از این انتخابم خوشش آمده بود. استاد نیز آلبومش با نام " ردیف نو" را به من هدیه کرد. چه هدیه ی ارزشمندی. وقتهایی که برای کلاس آماده نباشم حضور در کلاس به تکرار درس گذشته و صحبت کردن با استاد میگذرد. پای صحبتهای استاد عیسی که مینشینم پر از حس خوب میشوم. حرفهایش قابل تامل است و از ذهنی درگیر و پویا نشات میگیرد. فلسفه هایش را دوست دارم و کمتر کسی را تا این مرحله از آگاهی و اطلاعات و هنر دیده ام. امروز برایم غزلی از سایه را خواند. میگفت چند روزیست درگیر این غزل است. بیتهای محشرش را با لفظ "این بیت دیوانه کننده است" برایم دوبار با طمانینه خاصی میخواند و لذتی که از آن میبرد نیز مرا مشتاقتر به شنیدن میکرد. استاد میگفت در این بدحالی زمانه امان چیزهایی هر چند کوچک هستند که حالمان را خوب میکند. مثل خواندن همین غزل از سایه...
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
بزم تو مرا می طلبد، آمدم ای جان
من عودم و از سوختنم نیست رهایی
تا در قفس بال و پر خویش اسیرست
بیگانه ی پرواز بود مرغ هوایی
با شوق سرانگشت تو لبریز نواهاست
تا خود به کنارت چه کند؟ چنگ نوایی
ای وای برآن گوش که بس نغمه ی این نای
بشنید و نشد آگه از اندیشه ی نایی
افسوس بر آن چشم که با پرتو صدشمع
در آینه ات دید و ندانست کجایی
آواز بلندی تو و کس نشنودت باز
بیرونی ازین پرده ی تنگ شنوایی
در آینه بندان پریخانه ی چشمم
بنشین که به مهمانی دیدار خود آیی
بینی که دری از تو به روی توگشایند
هر در که براین خانه ی آیینه گشایی
چون سایه مرا تنگ درآغوش گرفته ست
خوش باد مرا صحبت این یار سرایی
هوشنگ_ابتهاج
+ حال دلتون خوب
پیامک تبریک روز معلم داد. با اینکه تصمیم گرفته بودم هیچ واکنشی به پیامهای متعددی که ارسال میکند نداشته باشم ولی این بار پیامک تشکر برایش ارسال کردم.
+ سنجاق شود به پست رها
++ با شخصیت باشیم!
دوشنبه که بیاید
هفته آرام می گیرد!
بالغ است
نه دلش به دویدن خوش است
نه به رفتن رضا می دهد...
با طمانینه می نشیند
قهوه اش را می نوشد
فال هفته را می گیرد
روی آینه برایم یادداشت می گذارد
و می رود!
دوشنبه عاشق است
أز چشم هایش می فهمم!
از هفته ی پیش که اولین جلسه ی کلاس تار بعد عیدم بود عهد کرده ام که روزی یک ساعت حتما بنوازم و تارنوازی در الولیت اول تمام کارهایم باشد خوشبختانه این یک هفته موفق به انجامش شدم و تمرین عالی پیش رفت.
وعده ی فسنجانی که برای استاد عیسی کنار گذاشته بودم را در آشپزخانه گذاشتم و به اتاق آمدم. استاد طبق روال همیشه پرسید:
" تمرین چطور بود؟" من هم گفتم عالی! گفت یعنی خوب نبوده! گفتم نه استاد. اتفاقا عالی تمرین کردم. هر دو درس را زدم در نهایت دقت ولی نه سرعت! باور نمیکرد. این اواخر تمریناتم افتضاح شده بود و به زحمت یک درس را تا آخر درست و حسابی تحویل میدادم. نواختم و تعریف استاد لبخند رضایتی بر لبانم نشاند. پیش به سوی نوازنده شدن
+ دوشنبه های دوست داشتنی
درس این هفته ام کندن و کشیدن با یک مضراب اجرا و صداگیری دو نت است و در کنارش مضراب چپ‌زدن به سیم پنجم تار!!!
تار در ابتدا پنج سیمه بوده است که توسط درویش خان سیم دیگری قبل از سیم بم اضافه شده که به سیم پنجم معروف است و تار را شش سیمه کرده است. همانگونه که سیم سوم (قبل از سیم بم)در سه تار توسط مشتاق علیشاه اضافه شد و سه تار را چهار سیمه کرد. تا این مرحله ی تارنوازی ام با سیم پنجم کاری نداشتیم ولی درس این هفته اجرای دو چنگ است که یکی با مضراب راست به سیم اول میخورد و دیگری با مضراب چپ به سیم پنجم. بماند که در این یک هفته مضراب چپم به سیم سل و بم خورد الا سیم پنجم
+ همچنان اندر خم یک کوچه ام...
