لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

مهراز 78




از میدان جمهوری تا نزدیک چهارراه استانبول حدود ده دوازده تایی چراغ قرمز و چشمک زن هست. این دوشنبه فقط به چراغهای قرمز برخوردم و با ترافیک وحشتناکی هم به خاطر تعلیق طرح ترافیک مواجهه شدم. به استاد پیامک زدم که نیم ساعتی دیر میرسم. استاد جواب داد که اشکال نداره فقط موقع آمدن برایش نان بخرم. طبق عادت اکثر مواقع برای استاد عیسی نان تهیه می کنم و قبل از پیام استاد از خرید نان به خاطر تاخیر منصرف شده بودم که با پیام استاد باید حتما تهیه اش می کردم. سر چراغ قرمز بعدی گوشی را چک کردم استاد گویا تماس گرفته بود و من متوجه نشده بودم و بعدش پیامک زده بود که نان نخرید و آقای دال  از هنرجوهای استاد نان خریده اند. گفتم چشم. سر چراغ بعدی باز استاد پیامک داد که اگر زحمتی نیست از قهوه فروشی کنار کافه نادری برایش 100 گرم قهوه ی ترک خریداری کنم و باز گفتم چشم. از شانس خوب من دقیقا روبروی کافه نادری جای پارک خالی شد و من با خوشحالی ماشین را پارک کردم و قهوه را خریدم و وارد کوچه شدم. پیرمرد تنهای کوچه ی نادری روی چهار پایه ی همیشگی اش نشسته بود. تا مرا دید چشمانش خندید و سلام و احوالپرسی کردیم. ماسک نزده بود. پرسیدم چرا ماسک نمیزنی. گفت فضابازه نیازی نیست! گفتم مراقب سلامتی اتون باشید و همانطور که از کنارش رد میشدم گفت باشه. گربه های دیوار کافه نادری هم مرا تا پایان کوچه با نگاه هایشان همراهی کردند و وارد کلاس شدم . آقای دال هنرجوی بعد از من است ولی به دلیل تاخیر من ایشان وارد اتاق موسیقی شده بود. من سری به آشپزخانه زدم. چای دم شده بود و نان هم روی میز بود. قهوه را روی میز گذاشتم و به هال برگشتم و روی مبل نشستم. توصیف آقای دال را از استاد قبلا شنیده بودم میگفت گوشش خیلی به موسیقی آشناست و کل آثار شجریان را شنیده است و اطلاعات خوبی دارد. آن دو مشغول نواختن شدند و من هم لذت می بردم از نواهایی که از اتاق شنیده میشد. نیم ساعتی سپری شد و من برای هر سه امان چای ریختم و روی میز گذاشتم کلاس آقای دال که تمام شد هر دو به هال آمدند تا چای میل کنند. نشستن همان و شروع یک گفتگوی حدودا نیم ساعته همان. استاد اگر حس و حال صحبت داشته باشد و شروع کند محال است از شنیدن حرفهایش خسته شوی. از اوضاع جامعه و خانواده اش و کتاب و فیلمهایی که دیده بود حرف زد. از روابط خانواده ها و  استقلال فرزندان گفت و پیشنهاد کرد فیلم " پرویز" ساخته ی " مجید برزگر" را حتما ببینیم. در میان کلامش اشاره ای به جریانی از جلد 7 مجموعه "در جستجوی از دست رفته مارسل پروست " کرد و بعد که از او جویا شدم گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است که 5 ماهه آن را خوانده است. می گفت نثر سنگینی دارد و مدت زمان زیادی برای خواندنش می خواهد و دید انسان را خیلی تغییر می دهد.
بعد از رفتن آقای دال استکانها را شستم و وارد کلاس شدم. سازم را به استاد دادم تا کوکش را چک کند. استاد عیسی همیشه پس از کوک کردن قطعه ای کوتاه را می نوازد و محو تماشایش میشوم. اصلا ساز در دستان استاد ارزش پیدا می کند. صدایش بس شنیدنی می شود. 
گوشه ی " طرب انگیز" را خوب زدم و استاد تحسینم کرد. گوشه ی " نیشابورک" را از ردیف ماهور با چند مکث کوتاه نواختم. بد نبود.
درس جدیدم گوشه ی " نصیرخانی یا طوسی" است. از گوشه های مورد علاقه ی استاد که به لطافت و زیبایی خاصی نواخت و توصیه کرد فایل را چندین بار گوش دهم تا با همین حس و تغییراتی که استاد اعمال کرده بود بنوازم. استاد گفت در کنارش ردیف آوازی استاد دوامی را هم گوش بدهم تا بیشتر در ذهنم جای گیرد.
تا به خانه برسم استاد چهار صفحه ی اسکرینی از کتاب پروست را برایم فرستاد. دوست دارم بعد از اتمام کتاب "ژان کریستف" که هنوز در اواسط جلد اول به سر میبرم  وارد دنیای پروست هم بشوم.


خوشبحالتون کلاس موسیقی عالیه موفق باشید:)

ممنون عزیز

اگر هنوز سراغش نرفتین بجنبید

بعد کنکورم حتما دوست دارم پیانو کار کنم 

انشاالله😍

سلام

یادمه یکبار سر کلاس استاد در مورد تجربه خواندن *جستجو* صحبت کرده بود. شاید چهار یا پنج سالی هست مجموعه اش مهمان کتابخانه ام است ولی هنوز فرصت نکردم بخوانمش 

سلام عزیز.
اون جلسه ای که میگی رو یادم نمیاد‌. شاید من نبودم اون جلسه شایدم بودم و حواسم نبوده😉

حتما یه روزی میری سراغش😍

وقتی مینویسی انگار دارم از این داستان تصویری ها میخونم😍

مرسی که با من  دوشنبه ها در راه کلاس نادری همراهی😍

چقد حس کلاسای دوشنبه رو دوست دارم وقطعاً بخاطر قلم شماست که انقدر خوب آدم محو میشه ولذت میبره ❤😍

عزیزی محیا جان
مرسی بابت همراهی بی نظیرت.
مهرت پایدار ♥️🌷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan