بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را
قبلترها بهار میگفت در اینده میخواهد خانم دکتر شود تا ما را معالجه کند. بعدها گفت که میخواهد نکاش(نقاش😁) شود و نکاشی بکشد و آنها را بفروشد. همین اواخر میگفت میخواهد مامور مخفی شود. چند شب پیش به سیم آخر زد و گفت میخواهد جنگجو شود. فکر کنم تاثیر بازی های پلیسی و جنایی گوشی داداششه😂
چقدر این قالب بهتر از قبلی هستش:)
و قالب قبل تر بهتر از این دوتای اخیر بودش:(
[(چی گفتم اصلا-__-)]
خدا حفظشون کنه بهار خانم رو*-*
میگم ناراحت ک نمیشی بگم این قالب خوب نیست؟😛ناراحا میشی؟؟نگم یعنی؟؟
🤣🤣
انشالله دراینده یه زن خوشبخت باشه این بهترین چیزه....💖💖
سلام
چه آرزوهای متفاوتی:))
ان شاءالله به بهترین های افکارش برسه
تصاویری که برای قالبتون استفاده می کنین خیلی قشنگه و به آدم حس تو طبیعت قدم زدن رو می ده
تا ذهنش به ثبات برسه ک چی دوست داره حالا حالا ها باید شغل های متنوع رو مجسم کنید و وقتی در قالب اونها رفت گاها تحمل کنید
دختر منم از نوعی هست که من بهش میگم مایع که احتمالا دختر شما هم از نوع مایع باشه
مایع یعنی شکل هر چیزی و هر ظرفی رو به خودش میگیره
از زمانی که تونست حرف بزنه خودش رو توی هر پوسته و شغلی جا داده و جالبه در لحظه تغییر ماهیت میده
مثلا الان خانم دکتره یهو میشه طوطی
حساب شغل های دخترم از دستم در رفته
فعلا در قالب پلنگ وحشی رفته و ما رو تیکه پاره میکنه و دستام از جای گازهاش کبود شده... احساس قدرت میکنه توی این پوسته...
راستی پست بعد از این رمز ندارم
