لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

نه به دروغ

 تمام شد دوستی ده سال امان!
 ماه رمضان آن سالها در خصوص ربنای استاد شجریان که به تازگی پخشش از صدا و سیما ممنوع شده بود پستی منتشر کردم. آمد و کامنت گذاشت. از استاد تا میتوانست انتقاد کرد. دعوایمان شد. بدجور به هم تاختیم. در همان کامنتدونی بلاگفا. نظرات موافق و مخالف بسیار بود.‌ تا مدتها ذهنم بابت حرفهایی که زده بود متشنج بود. تحلیلگر سیاسی بود و سر جریانات مختلف دو قطب مخالف بودیم و هیچوقت همسو نشدیم. تصمیم گرفتیم اصلا بحث سیاسی با هم نداشته باشیم. دوست شدیم. از همه چیز حرف میزدیم الا سیاست.‌ مشاور و راهنمای خوبی برایم بود. وقتهای بسیاری که حالم خوب نبود درد دل کردن با او آرامم میکرد. عادت کرده بودیم به هم و هر روز از حال هم خبر داشتیم. با هم صادق بودیم. هیچ دروغی نگفتم و هیچ دروغی نشنیدم. همه چیز خوب بود تا اینکه داستانی را تعریف کرد. باور کردم.‌ بعد از چند روز گفت دروغ گفتم تا واکنش تو را ببینم. بابت همین یک جمله چند روز توضیح داد تا نیتش را که برایم همچنان سوال است مشخص شود. این بار دیگر باور نمیکردم و در اوج محبت و دوست داشتنم با او خداحافظی کردم. گاهی اوقات گرفتن برخی تصمیمها در زندگی سخت است ولی چاره ی دیگری نیست.


جمعه ۱۸ بهمن ۹۸ , ۱۵:۳۵ حسین عبداللهی

سلام

وبتون رو دیدم

نکته های درس آموز زیادی دارید.

دنبال شدید.

درود
خوش امدید
سپاس

چقدر جمله ی آخرت رو با گوشت و پوستم حس کردم بارها

😊😍
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan