لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

توشه ی سفر

پدر و مادرم  چند روزی است به سفر رفته اند و در هنگام بدرقه ی امیرعباس برای سفر مشهد در کنارمان نبودند. مادرم ناراحت بود که چرا سفر خودشان را چند روز عقب نینداخته بودند و پدرم شب قبل تماس گرفت و با امیر خداحافظی کرد و از امیر شماره ی کارتش را خواست تا توشه ی سفرش را برایش کارت به کارت کند. 

اینجور مواقع ناخودآگاه یاد پیرمرد و تمام نفهمی هایش می افتم!

پیرمردها آدمهای خوبی هستند. حتی نفهم‌هایشان.... :)

سلام

سلام
پیرمرد ما آدم خوبی نیست

به دل نگیر رفتار پیرمرد را ،شاید از نگاه اون به مسائل  متوجه بشی قصدی از این چنین رفتاری نداره

 

سفر امیر عباس جان،بی خطر 🌹

عزیز دلم
تو پیرمرد رو نمیشناسی... من ۱۵ ساله ذات خبیثش رو شناختم و هر روز هم نفرتم نسبت بهش بیشتر میشه
ممنون. قسمت خودت ان شاالله

به خاطر آرامشِ خودت هم که شده خوب ببین.

خوش بین ترین ادم روزگارم😉

عاخی

خداحفظشون که

چقد داشتن پدر بزرگ مادربزرگ شیرینه...

خدا همه ی پدربزرگا و مامان بزرگای مهربون رو حفظ کنه و اونایی هم که فوت شدند خدا رحمتشون کنه

همسرتان درباره این تفاوتهای رفتاری نظری ندارند؟

چون خانواده ی خودشه به رو نمیاره هیچوقت. 
من همش تو گوشش میخونم و تفاوتها را میگم ولی چه فایده. 
موقع خرید سوغات یکسان عمل میکنه و گاهی خیلی بیشتر هوای خانواده اش رو داره.
براشون خرید میکنه. عسل می بره. گوشت میخره بی انکه پولش رو بگیره ولی اینکارا رو اینور انجام نمیده...نه اینکه انتظار داشته باشم بخره برای اینور چون نیاز ندارن خانواده ی من ولی لااقل برای اونور هم نخره.

خدا حفظشون کنه

پدر و مادرامون تک اند و نمونه. خدا نگهشون داره برامون😍
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan