لبخند ماه

بگذار از دریچه ی چشمان تو بنگرم لبخند ماه را

مادرانه ۱

امسال سالروز تولدم در مشهد بودیم و برایم بسیار دلچسب بود آغازی متفاوت در فضایی متفاوت تر.

امیرعباس گل از بیست هزار تومانی که خاله اش توشه سفر داده بود در روز تولدم ده هزار تومانش را به من هدیه داد و مرا بسیار خوشحال کرد سپس در گوشم آرام گفت: مامان، با این پول برام یه اسباب بازی بخر



+ یه همچین پسر سیاستمداری دارم من

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
لبخند ماه را یک همسر، یک مادر و یک معلم می نویسد
آرشیو مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan